توجیه گردش به راست
در دفاع از اکس مسلم!
آذر ماجدی

با دوستی صحبت می کردیم. بحث را به "اکس مسلم" کشاند. از نقد های ما به اکس مسلم مطلع است. کوشید قانع مان کند که اکس مسلم پروژه درست و مفیدی است و ما عجولانه آن را نقد کرده ایم. به منصور حکمت هم برای دفاع از این پروژه ارجاع داد. می گفت که این پروژه در امتداد سیاست های منصور حکمت برای اجتماعی کردن حزب است. بحث اش در دفاع از به راست چرخیدن آشنا بود. برای من نکته جدیدی نداشت. همان توجیه ای که سنتا  چپ برای چرخش به راست استفاده می کند. "کمونیسم را حاشیه ای می کنند، به رسانه ها راه نمی یابد، روش ها و سیاست های رادیکال در جامعه حاشیه ای می شود. پس برای راه یافتن به رسانه ها و مطرح شدن در جامعه باید چنین پروژه هایی را علم کرد." یکی باید از آنها بپرسد که اگر میخواستید به هر قیمت در رسانه ها مطرح شوید، چرا کمونیست شدید؟ هنر، مطرح شدن در رسانه ها نیست؛ هنر، طرح رادیکالیسم کمونیستی در بستر اصلی جامعه است. همین نکته "کوچک" را این دوست عزیز و رهبری ح ک ک ظاهرا فراموش کرده اند!

ما در مورد این مساله بارها صحبت کرده ایم. اما زمانی که راست روی را با ارجاع به منصور حکمت توجیه می کنند، باید پاسخ گیرد. منصور حکمت خیلی روشن و صریح در این مورد صحبت کرده است. مشکل طرفداران اکس مسلم بدفهمی مباحث منصور حکمت نیست. سوء استفاده از او برای توجیه پروژه راست شان است. تاریخچه این مباحث در حزب کمونیست کارگری به کنگره دوم باز می گردد. در این کنگره منصور حکمت مبحث "حزب و قدرت سیاسی" را مطرح کرد. دو سخنرانی وی در این کنگره، "افتتاحیه" و "حزب و قدرت سیاسی" در مورد تاثیر گذاری کمونیسم بر جامعه، در تغییر توازن قوا به نفع کمونیسم و تاثیر بر زندگی اکثریت مردم جامعه است.

در واقع باید از کنگره دوم نیز عقب تر برویم. طرح بحث کمونیسم کارگری با این سوال مطرح می شود: چرا کمونیسم و کمونیست ها این چنین بر جامعه، شرایط و زندگی مردم بی تاثیر بوده اند؟ این سوال در کنگره دوم به شکلی کنکرت تر و پراتیک تر مطرح شد. استراتژی قدرت گیری کمونیسم کارگری و تاثیر گذاری بر توازن قوای سیاسی در جامعه بعنوان یک سوال اساسی مطرح و در چهارچوب بحث حزب و قدرت سیاسی فرموله شد. منصور حکمت خیلی روشن در همین کنگره این سوال را طرح کرد: تاکنون هر گاه کمونیست ها و کلا چپ خواسته اند در بستر اصلی جامعه مطرح شوند و تاثیر گذار باشند به راست چرخیده اند. انتقال از کمونیسم به سوسیال دموکراسی یک سفر شناخته شده این نوع چپ ها است. و هرگاه خواسته اند خلوص ایدئولوژیک خود را حفظ کنند، حاشیه ای مانده اند. سوال اما اینست که رادیکالیسم را توده ای کنیم. این یکی از نکات محوری و چکیده های اصلی مبحث حزب و قدرت سیاسی است:

"در کنگره دوم اشاره کردم که تاريخا احزاب چپ وقتى خواسته اند اجتماعى بشوند و در ابعادى اجتماعى ظاهر بشوند، به راست چرخيده اند. اينطور توجيه کرده اند که جامعه راست تر از آنهاست و اگر راى ميخواهند بايد به راست بچرخند. و البته تاريخا هم در اين کار شکست خورده اند. ممکن است يک نماينده از يک حزب راديکال چپ براى يک دوره به مجلس رفته باشد، اما همان يک نفر را هم دور بعد پرونده اش را زير بغلش زده اند و روانه اش کرده اند که برود. ما يکى از معدود سازمانهاى کمونيستى بعد از بلشويکها هستيم که ميخواهد روى راديکاليسم و ماکزيماليسمش توده اى بشود. سازمانى که اتفاقا ميخواهد ماکزيماليسم و کمونيسم را توده اى و اجتماعى کند. ميخواهد آرمانها و ايده انقلاب کمونيستى اش را ببرد و توده اى و اجتماعى کند. ميخواهد حرف آخرش در مورد مذهب را به حرف جامعه بدل کند. ما کسانى هستيم که معتقديم بايد اين کمونيسم بى تخفيف را توده اى و اجتماعى کنيم." (حزب و جامعه: از گروه فشار تا حزب سیاسی)

منصور حکمت مبحث حزب و قدرت سیاسی را به مبانی مشخص تری ترجمه کرد و مدت کوتاهی پس از کنگره دو در پلنوم نهم مبحث حزب و جامعه را مطرح کرد. حزب و جامعه انتقال پراتیک حزب بر ریلی کاملا متفاوت را طلب می کرد. از همان ابتدا روشن بود که تعابیر متفاوتی از این بحث صورت خواهد گرفت. البته این طبیعی است. برداشت راست از این بحث قابل انتظار بود. از این رو منصور حکمت طی چند سال پس از طرح این بحث مداوما به بحث حزب و جامعه رجوع کرده و برداشت های راست از آن را نقد می کرد.

طرح مبحث حزب و قدرت سیاسی یک نقطه عطف مهم در زندگی حزب کمونیست کارگری است. یک سیاست استراتژیک مهم برای قدرت گیری کمونیسم. این مبحث حیات و دینامیسم متفاوتی به حزب بخشید. این بحث، بویژه، پس از مرگ منصور حکمت به یکی از مباحث گرهی مورد مناقشه بدل شد. هم درون خود حزب تعابیر متفاوتی از آن ارائه شد، بخشی بحث حزب و قدرت سیاسی را از حزب و جامعه و مکانیسم های اجتماعی قدرت گیری منفک کردند و یک ورژن "رنجری" از قدرت گیری سیاسی بشکل فتح کاخ ریاست جمهور از این بحث ارائه دادند. یک بخش نیز این بحث را بطور فرمال مورد اشاره قرار داده و مشغول همان فعالیت سنتی آژیتاسیون خود شدند و زمانی نیز که منافع کوتاه مدت شان ایجاب کرد، برای توجیه چرخش به راست شان، به بحث حزب و جامعه رجوع کردند.

علاوه بر این دو گرایش، بخشی از گرایش چپ سنتی درون حزب که در زمان برو بیای دو خرداد و خاتمی، از حزب جدا شدند، اکنون در نقد مبحث حزب و قدرت سیاسی زبان باز کرده اند و آن را "آغاز انحراف منصور حکمت از کمونیسم" می نامند. نقد بی اساس آنها جواب گرفته است و باز نیز باید جواب گیرد. اما این وجه مساله موضوع بحث امروز ما نیست. در مورد مبحث حزب و قدرت سیاسی و حزب و جامعه قطعا باید در آینده بحثی همه جانبه انجام داد. اما اینجا قصد ما اشاره به برداشت راست از بحث حزب و جامعه توسط ح ح ک است که به بهترین شکل در پروژه اکس مسلم به تبلور در می آید. ابتدا بهتر است در مورد مبحث حزب و قدرت سیاسی و حزب و جامعه از زبان خود منصور حکمت بشنویم:

"مباحث "حزب و جامعه" و "حزب و قدرت سياسى" از نظر من مباحثى هستند که ميکوشند موانع تبديل شدن حزب کمونيست کارگرى به يک حزب تمام عيار سياسى را بشناسانند و از سر راه بردارند . .. . وظيفه ما ايجاد يک حزب سياسى کمونيستى کارگرى است. در طول اين بيست سال ما نشريات مارکسيستى ايجاد کرده ايم، پرچم آرمانها و برنامه هاى کمونيستى را برافراشته ايم، سازمانهاى کوچک و بزرگ ساخته ايم، تبليغ و تروج کمونيستى کرده ايم، مبارزه مخفى و علنى و مسلحانه کرده ايم. اما وظيفه ما ايجاد يک حزب سياسى است که در مرکز جدال قدرت در جامعه پرچم کارگر، پرچم مساوات طلبى و آزادى خواهى را بلند کند و بطور عينى يکسوى اين جدال باشد و شانس پيروزى در اين جدال سياسى را داشته باشد. کمونيسم بر سر تغيير است. و تغيير جامعه بورژوايى ايجاب ميکند که طبقه کارگر در جدال قدرت پيروز شود . "

"اما آنچه که به فعاليت کمونيستى ما معنى مى بخشد، دقيقا همين ايجاد يک حزب کمونيستى کارگرى است که در مقياس کل جامعه، در صحنه جدال بر سر تعيين تکليف قدرت سياسى در جامعه، قد علم کند. حزبى که کارگر، و هر انسان مدافع آزادى و برابرى، بتواند به آن بپيوندد و مطمئن باشد که از طريق آن ميتواند عملا و واقعا بر جامعه خود، محيط پيرامون خود و بر سرنوشت انسانهاى معاصر خود تاثير بگذارد . "

"اگر يک چيز بخواهد جوهر مشترک مراحل مختلف فعاليت ما را در اين بيست سال بيان کند، تلاش براى شکل دادن به يک کمونيسم کارگرى است که نه در حاشيه جامعه، بلکه در مرکز سياست در جامعه، در متن جنگ قدرت، طبقه کارگر را به ميدان بکشد و نمايندگى کند."

"اگر کسب قدرت مساله ماست، اولين سوال اين است: مکانيسم هاى اجتماعى کسب قدرت، مکانيسم هاى قوى شدن و در قلمرو سياسى پيروز شدن، در جامعه معاصر چيست. اين بحث خيلى ملموسى است. بگذاريد بپرسيم در اين دنيا چگونه ميشود انسانهاى زياد را مخاطب قرار داد، چگونه ميشود انسانهاى زياد را متحد و متشکل کرد، چگونه ميتوان جنبشى ساخت که بر افکار انسانها در مقياس وسيع تاثير بگذارد. چگونه ميتوان به جنگ آراء حاکم رفت. اين آراء حاکم در جهان امروز چگونه ساخته ميشود و به مردم باورانده ميشود. مکانيسمهايش چيست و چگونه ميتوان به جنگ اينها رفت. چگونه ميتوان در جهانى با اين مشخصات توليدى، سياسى، نظامى، انفورماتيک، فرهنگى، آموزشى، قدرتى شد که ميتواند بر زندگى و اراده ميليونها نفر عضو طبقه کارگر، توده وسيع مردمى که آزادى و برابرى ميخواهند، تاثير بگذارد و به ميدانشان بکشد و به سمت درست هدايتشان کند؟ اگر حزب سياسى کمونيستى کارگرى بخواهد کارى در اين دنيا صورت بدهد، بايد قوى باشد. بايد قوى بشود، بايد آنقدر قوى بشود که بورژوازى امروز را در جهان خود او شکست بدهد. اين حرف قديمى مارکس است که براى تغيير يک چيز، حتى براى نابود کردنش، بايد دانست که چگونه کار ميکند. بايد قوانين حرکتش را شناخت. اين ما نيستيم که تصميم ميگيريم چگونه ميتوان در جهان امروز به يک نيروى قدرتمند سياسى تبديل شد. خود جامعه بنا بر مشخصاتش مکانيسم هاى زير و رو شدن خود را نيز تعريف ميکند. بايد اين مکانيسم ها را شناخت. مکانيزم هايى که اجازه ميدهد ما، جنبش و حزب کمونيسم کارگرى، رشد کنيم، نفوذ پيدا کنيم، نيرو جمع کنيم، به انقلاب بکشانيم، قدرت را از دستشان درآوريم، برنامه مان را پياده کنيم . " (همان منبع)

نقطه محوری بحث حزب و قدرت سیاسی و حزب و جامعه بر تغییر توازن قوا در جامعه به نفع طبقه کارگر و توده مردم آزادیخواه و برابری طلب است. شناخت مکانیزم های اجتماعی کسب قدرت و تاثیر گذاری بر شرایط جامعه است. مکانیزم هایی که موجب رشد و با نفوذ شدن کمونیسم کارگری، ایده های کمونیستی و انقلاب کمونیستی می شود و شرایط را برای قدرت گیری کمونیسم کارگری و طبقه کارگر مهیا می کند. 

با حرکت از این زاویه نگاه مجددی به پروژه "اکس مسلم" بیاندازیم. اکس مسلم تعدادی از شخصیت های ح ک ک را در رسانه ها مطرح کرده است. اما در چه ظرفیتی؟ در ظرفیت "مسلمانان سابق." این مقوله به چه معنا است؟ افرادی که تمام عمرشان مسلمان بوده اند، اما اکنون متوجه عقب ماندگی اسلام شده اند و اسلام را کنار گذاشته اند. این معنای واقعی پروژه اکس مسلم است. این را فقط ما نمی گوییم. معنای اکس مسلم در گوش مردم همین است. این پروژه ممکن است برای نماینده این سازمان در هلند، که به شهادت خود اینها یک راسیست دست راستی است، پروژه ای رو به جلو باشد، اما برای کمونیسم و کمونیست ها یک عقب نشینی تمام عیار از کمونیسم است. این افراد عضو رهبری ح ک ک نه یک قدم، بلکه صدها قدم به عقب گذاشته اند. اینها را پیش از این بعنوان کمونیست و آته ئیست می شناختند. اگر 5 سال پیش کسی آنان را مسلمان سابق می خواند، برافروخته به او می تاختند، که کمونیست و آته ئیست اند. اما اکنون با کمال افتخار بعنوان اکس مسلم خود را معرفی می کنند. این یک عقب گرد مسلم از موضع کمونیسم است. اینها باید خود را نه تنها اکس مسلم، که اکس کمونیست بنامند.

این پروژه چگونه به اجتماعی شدن کمونیسم، ایده های کمونیستی و انقلاب کمونیستی کمک میکند و شرایط قدرت گیری آن را فراهم می کند؟ کمونیست ها به مسلمانان سابق بدل می شوند، با این کار حداکثر ضد اسلامی گری را رواج می دهند و اجتماعی می کنند. بخش ضد اسلام و گرایش راست سکولار در جامعه و رهبری ح ک ک شجاعت آنها را بعنوان افرادی که جرئت کرده اند و با اسلام علنا اعلام جنگ کرده اند، تحسین می کنند. این دیگر دردناک است. کمونیست ها سی سال است با رژیم اسلامی و اسلام سیاسی جنگیده اند، شکنجه شده اند، کشته داده اند و اکنون باید خوشنود و مفتخر باشند که شجاعت شان را در قلب اروپا بخاطر مسلمان سابق شدن تحسین کنند؟

این نیز یک ضربه دیگر به کمونیسم است. اگر اعلام کنند کمونیست اند و اکس مسلم شده اند، باعث آبرو ریزی از کمونیسم می شوند. کسی هست که نداند کمونیست بنا به تعریف یعنی ماترياليست؟ این از الفبای سیاسی است: کسی که کمونیست می شود، یکی از اولین ایده هایی که طرد می کند، مذهب و خدا است. با این حرکت آبروی کمونیسم و سنت کمونیستی را می برند. بعنوان کمونیست هایی عرض اندام می کنند که تا پریروز مسلمان بوده اند. باید از اینها خواست اگر خیرتان نمی رسد، لطفا شر هم نرسانید. لطف کنید آنجا که بعنوان اکس مسلم تجمع می کنید، عکس و آثار منصور حکمت را نگذارید. این عین خاک پاشیدن به چشمان او است.

ما اجازه نمی دهیم که این پروژه دست راستی را با ارجاع به سیاست های کمونیستی منصور حکمت توجیه کنند. اکنون ح ک ک هر زمان که مورد نقد از موضع کمونیسم کارگری قرار می گیرد، می کوشد با ارجاع به منصور حکمت این پروژه را توجیه کند. از آن سوی گرایشات چپ سنتی ای هستند که از پروژه اکس مسلم بل گرفته اند و به این بهانه به منصور حکمت می تازند. ما هر دو دسته را نقد و افشاء می کنیم. اکس مسلم هیچ گونه قرابتی با کمونیسم کارگری منصور حکمت ندارد. این از همان دسته "درافزوده های" رهبری جدید ح ک ک است که هر روز این حزب را بیش از پیش از کمونیسم کارگری و منصور حکمت دورتر می کند.

در نقل قولی که در همین نوشته از منصور حکمت آورده ایم، او می گوید: "سازمانى که اتفاقا ميخواهد ماکزيماليسم و کمونيسم را توده اى و اجتماعى کند. ميخواهد آرمانها و ايده انقلاب کمونيستى اش را ببرد و توده اى و اجتماعى کند. ميخواهد حرف آخرش در مورد مذهب را به حرف جامعه بدل کند." پروژه اکس مسلم کدامیک از این احکام را عملی کرده است؟ اینها نه تنها ماکزیمالیسم و کمونیسم را توده ای و اجتماعی نکرده اند، بلکه یک ایده بسیار تخفیف داده شده و بی ربط به کمونیسم کارگری را در بوق و کرنا کرده اند. نه تنها حرف آخر کمونیسم کارگری را در مورد مذهب از جامعه پنهان کرده اند، بلکه یک ورژن دست راستی از نقد اسلام را به جامعه عرضه کرده اند. اینها پروژه مذهب زدایی را بایگانی کرده اند و همراه جریان راست و برای خوشایند آنها و آوانس گرفتن و امکانات گرفتن از آنها پروژه مسلمان سابق را علم کرده اند.

از آن بدتر، اکس مسلم یکی از صد ها پروژه جانبی حزب شان نیست، به تمام هویت حزب شان بدل شده است. در تظاهرات و اعتراضات مختلف بعنوان سازمان اکس مسلم و با پرچم اکس مسلم حاضر می شوند. در مجامع مختلف با پرچم اکس مسلم میز می گذارند. مراسم 8 مارس شان را بعنوان سازمان اکس مسلم برگزار می کنند. حتی زمانی که لیدرشان را به کنفرانس اکس مسلم دعوت می کنند نیز کسی آخرین حرف کمونیستی در مورد مذهب را از زبان ایشان نمی شنود. به جای آن ایشان حرف هایی کم مایه تر از آته ئیست های حاضر در مجمع در مورد مدارس غیر مذهبی و خلقت و تکامل را تقدیم حضار می کند. اکس مسلم به تمام هویت ح ک ک بدل شده است. آیا بهتر نیست اسم حزب را نیز به اکس مسلم تغییر دهند؟ به این ترتیب هم خیال خود را راحت کرده اند هم کمونیسم کارگری را  از زیان و آسیب های پروژه دست راستی شان خلاص می کنند. و از آن مهمتر منصور حکمت را نیز راحت می گذارند.

این پروژه به قدرت گیری کمونیسم و به اجتماعی شدن کمونیسم نه تنها سر سوزنی کمک نمی کند، بلکه با تبدیل تعدادی کمونیست به مسلمان سابق و لذا کمونیست سابق، به کمونیسم و محبوبیت ایده های رادیکال و انسانی آن ضربه نیز می زند. این یک پروژه کاملا راست است. تنها ربطی که ظاهرا به کمونیسم دارد، اینست که تعدادی که خود را به زبان فارسی کمونیست کارگری می نامند این سازمان را تشکیل داده اند. این پروژه در بهترین حالت مشابه پروژه کمونیستی است که برای رای آوردن به راست می چرخد. اما حتی در آن حد نیز قرار نیست تاثیر گذار باشد. اینها عملا به ویترین ضد اسلامی گرایش راست سکولار جامعه غربی بدل شده اند. در کنار پروژه قطب تروریسم دولتی قرار گرفته اند. ممکن است پروژه اکس مسلم به حزب آنها بطور مشخص کمکی رسانده باشد، اما به کمونیسم کارگری و قدرت گیری و اجتماعی شدن کمونیسم، اگر ضرری نرسانده باشد، قطعا کمکی نکرده است. *